بنام خداوند بخشنده مهربان

گلها دیگر گل نیستند و به گل نشستند و گل نیز هم خود را به گُل نسبت دهد

خدایا میله های سرد زندانِ زمان ما رابس است دیگر عذاب بر ما نخواه.

الهی چشمها دیگر نمی خواهند تو را با عشق بینند ولی بالعکس می خواهند تو آن باشی که آنان می پذیرند.

خدایا سخت است میان عده ای بودن که جز خود هیچ را معنا نکردند.

الهی این من بدخواه را از من بگیر تا دم به دم کارم تو باشی و غیر تو هیچ...

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا هر که را امروز می بینم بدست شمشیر دارد تا که شاید بهر قلب خویش خون تازه بر صورتش بیند.

ای کاش می دانستند که برای خواهش دل قبضه شمشیر نگه داشتن هنر نیست بلکه برای حق فقط باید کشید شمشیر.

خدایا چه شد این روزگار اینگونه سخت و تنگ و تاریک است.

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی مرا به عقاب خودت ادت نفرما که بس ضعیف و نحیف و کوچکم و توان  عقاب و عذاب تو را ندارم و بدتر اینکه دوری از تو را نیز اصلا  تحمل نتوان کرد که تو آنقدر عزیز و مهربان و دوست داشتنی هستی که هیچ معشوقی چون تو نتوان یافت .

الهی هر که ما را دوست داشت اگر روزی دید که به او وفا نداریم، ما را رها کرد و رفت ؛ اما تو بارها و بارها دیدی من بی وفایی کردم و رفتم کنار غیر تو ، ولی تو نرفتنی و گفتی من منتظرم تا بیائی.

الهی از بس که وفاداری تو  ، من روی نگاه کردن به چهر ماهت را ندارم ، کمکم کن.

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی شکر که تو را داریم و از داشتن تو نیازی به غیر تو نیست ما را هر چند که نیازمندیم ولی اما نیاز ما تنها تو هستی ای خالق همه هستی و ای غنی که هر نیازمندی تنها به تو نیاز دارد و تو می دانی که اگر او نداند هم باز به تو نیازمند است و تو خدای مهربان با همه عظمت و قدرتت به یاری اش می شتابی.

غیر از تو کجا میشود سلطانی یافت که با همه قدرت و ثروت و سیاست بسوی نیازمندان بشتابد و دست دراز کند تا دست گدایان ملکش را بفشارد هرچند که نیازمندان خیره سری کننده و از سلطان اول و آخر بگریزند.

الهی خانه قلبم را برای خود کن و این بی نوا را در مسیر راه عشقت زنجیر کن تا همیشه از صدای بوسه هر حلقه زنجیر عشق در خواب غفلت جا نماند تا ابد.

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی زنده ها کمتر زنده اند و مردگان از حال ما در تعجب

الهی روزگار عجیبی ست و عجیب تر اینکه بدیها و بدها خوب دیده می شوند و خوبی ها زشت

الهی اگر تو نبودی چه کسی باعث دلگرمی دل های زنده می بود

الهی زنده ایم اما رفته گان بر ما شدند خندان

الهی دست راست بر دست چپ رحمی ندارد

الهی قلب بر رگهای خود همّی ندارد

الهی پای راست از پای چپ گشته فراری

الهی سینه ها از بس که تنگ گشته برای یک نفس هم غصه ها دارد

الهی چشم هم دیگر ندارد چشم دیدن

الهی روزگای بس عجیب است و عجیب تر این روزگار...

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی سینه های پر کینه این روزها چه غوغاها بپا کرده ، چه قلب هائی که از تیغ تیز این قلب های کینه جو به نفس نفس افتاده و چاره ای نیست جز تنها فقط دل را به تو دادن.

الهی ظاهرش از عشق تو می گوید و اما درونش کینه ها دارد ز هر کس چون به نفس او نگوید وه چه بالائی چه زیبائی.

الهی سرزمین قلب ما دیگر تحمل را ز کف داده ، پناهش ده که جز عشق تو و راه تو جانش را نبازد.

الهی جنگل سرسبز دوستی ها ز نیش آتشین کینه ها می سوزد و دودی شده.

الهی چه دل های عاشق بر علی مرتضی مردند و حالا عاشق خود گشته اند؟

الهی چرا آن یوسف زهرا شده تنها و چشمانش براه تا ما ز ره آئیم و اما ما اسیر نفس پرمدعای خود شدیم حالا؟

الهی به داد ما برس...

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی سخت است دیدن درد عزیزان

الهی سخت است درد یاران را دوا نداشتن

الهی درد است بی ثمر بودن به شهر همقطاران

الهی جز الهی هیچ ندارم بهر دوستان

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی تو که هر دیده ای از دیدنت قاصر است ، دیده من را آسمانی کن که فقط خورشید بیند و ستارگانش. 

الهی ای صاحب بصر ای بصیر ، بصیرت را به من روزی نما ای عاشق اول.

الهی هیچ چشمی روز اول تا بحال ندیده روی تو اما چه صورت هایی که از داغ غم عشقت به خاک افتاد و خونین سوی تو آمد.

الهی عاشقان کوی تو بی آنکه رویت را ببینند عاشق روی تو هستند و برایت جان دهند هر لحظه و هر دم.

الهی عاشقی این نیست که روی غیر تو جلوه نماید پیش چشم و روی زیبایت نهان.

الهی من نمی دانم چه گفتی این تکه ای از پی را که چشم ما شد و می بیند و می بیند و او را نیازی نیست بر غیر نگاهت.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ای خدا ، چقدر از دست خودم خسته ام!

خسته از اینهمه سال زندگی و زنده نشدن

خسته از اینهمه نون و نمک خوردن از سفره تو  ونمکدون شکستن

خسته از یه عمری بی  غیرتی از نگاه از تو برداشتن

خسته از سالها مُحرم گذروندن و محرم نشدن

خسته از نامردی ها در حق امام حیّ و زنده ام

خسته از بی قیمتی بودن

اصلا از خسته شدن هم خسته ام ای خدای خستگی ناپذیر

دست خسته ام را بگیر که در حال فنا شدن هستم...

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی سینه ای خواهم برای یاد تو آواره باشد ، به هرجا نام توست آماده باشد.

الهی لحظه ها را دوست دارم گر تو باشی ، وگرنه یک دمی از لحظه ای را من نخواهم.

الهی روی تو زیباترین است چشم دیدن ده ببینم.

الهی عطر تو هوش از سر آدم بگیرد ، عطر خود بر من هم بزن.

الهی روز و شب بهر ملاقات تو هست وقتی ز لطف بر این حقیرت نیز بده.

الهی هرچه می گویم تو می دانی ، خوشم از تو که می دانی.

الهی من ندانم هیچ چیز حتی به قدر ذره ای ناچیز ، چه زیبا هست که تنها هرچه دانستن هست تو می دانی.