سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهی بلاگ

گاه گاهی یاد دوست

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی دل تو گفتی خانه من هست به غیر هرگز نباید داد ، و غیر او به دل چون راه یابد در و دیوار دل را سنگ خواهد کرد تا نور خدا از خانه دل رخت بربندد تا همیشه. 

دل از غیر خدا کندن چه سخت اما چه زیبا هست بهر مرد حق پرستی و غم عشق خداوندش.

الهی بگفتی مرا یادم کنید تا یادتان هر دم کنم هر جا و هر لحظه ولی شیطان به رنگ دل فریب آمد تا ما را ز یادت غافل و جاهل کند شاید که تو ما را دگر از یاد بری.

الهی گفته ای شیطان بجز بر بندگان خالص ات پیروز میدان است ، خدایا خالصم کن تا نبینم وقت پیروزی شیطان بدور از رحمت ات را.

الهی ما تو را وقت جهالت نیز دوست می داریم تو ما را یاد کن تا دشمنت بر ما نبیند طعم پیروزی.

الهی ما ز تو هستیم بسویت خواهیم آمد...


نوشته شده در پنج شنبه 92/5/31ساعت 12:29 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا دلم از تنگی دلها گرفته

خداوندا دلم از تنگی چشمها نخفته

خداوندا دلم از مشت بسته بس گرفته

خداوندا دلم از زشتی دلها شکسته

خداوندا چرا دلهای خشک بسیار گشته

خداوندا چرا حرف های خشک بیداد کرده

خداوندا دلم را مهربان و سبزه زار کن

خداوندا دلم را گوشه ای از لطف خود کن


نوشته شده در شنبه 92/5/26ساعت 12:38 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی، هر جا که روم سنگ بدست منتظرند غریبه ها

الهی، چه آشناها که در این زمانه بس غریبه گشتند

الهی، گویم چرا سنگ زنید به رنگ آشنا

الهی ، گویند که نیستی پیرو خواسته دل ما

الهی ، عمریست شنیدیدم که گفتند به راه حق شتابید

الهی ، امروز چه بیشمارند که گویند براه من شتابید

الهی، مرا بگیر ز دست خودپرستی

الهی ، مرا بده نشان حق پرستی


نوشته شده در سه شنبه 92/5/15ساعت 12:13 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی دنیای زیبا را چرا من زشت خواستم

الهی آدمیان را چرا من زشت دیدم

الهی من چرا زیبائی روی تو را کمتر بدیدم

الهی من چرا از زخم من من کردنم زخمی کنم غیر خودم را

الهی از چو رو در محضر نورانیت شب را خریدار گشته ام یارب

الهی سالهاست روی خوشت را هدیه ام کردی

الهی روی زشتم را نبین بگذر ز من تا راهی ات گردم...


نوشته شده در شنبه 92/5/12ساعت 1:22 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی خانه قلب مرا امشب ز خاشاک پاک پاک کن

الهی خانه قلب مرا امشب برای خود مهیا کن

الهی امشب از نو دفتر اعمال من را سر بگیر

الهی خود تو گفتی امشب از بهر وفا قرآن را بر سر بگیر

الهی امشب این دست گدائی را بگیر

الهی اگر امشب از من دور از وطن راضی نگردی پس کجا و کی شود

الهی دفتر تقدیر من را امشب از لطفت بپا کن

الهی این شب قدر عظیم را خط آغاز شکفتن بهر ما کن...


نوشته شده در پنج شنبه 92/5/10ساعت 12:55 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی امشب اگر دست نیازم را نبینی دیگر اما طاقتم نیست

الهی امشب اگر رویم نبینی مرگ حتماً بینم

الهی امشب از دست خودم سوی تو می آیم قبولم کن

الهی امشب از شرّ دلم سمت تو می آیم نگاهم کن

الهی آبروئی روی من را نیست آبرویم ده 

الهی امشب از شرم، نگاهم را زمین خواهم نهاد یک دم نگاهم کن

الهی دست من از دست دیروزم جدا کن.


نوشته شده در دوشنبه 92/5/7ساعت 7:27 عصر توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی بی تو شبی را صبح نگرده لیک کم نیستند آنانی که پنداشتند شبی با خود بوده اند و دور ز چشمان همیشه باز و بیدارت.

شبی هرگز نیامد که خودش از راه به موعودش رسیده باشد و تنها توئی که راهی اش کردی برای راحتی بندگانت از پی یک روز گرم و سخت طولانی.

شبی تاریک نبود الا بفرمان تو از روی وفا و مهر بسیارت برای بندگان زشت و زیبایت که امیدوار باشند از پی هر شب دوباره روز خواهد گشت و خورشید درخشان باز لبخندی به روی هر کسی از نو بخواهد زد.

شب آمد تا چشم شاید لحظه ای بیدار گردد از پی روزی پر از نقش و نگار ، بی یاد یار مهربان و حق که هرچه دیده بیند لطف رب العالمین است.

پس خدایا چشم غافل را که غیر تو ببیند یک  شبی چون هست هزار ماهش بهاء از من بگیر و چشم حق بین جای آن ده.


نوشته شده در یکشنبه 92/5/6ساعت 10:36 عصر توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

یا رب تو چه عشقی که ز تو عشق شد  آغاز و پر از راز به نام همه عشاق در این شهر و در آن شهر و همه شهر نمودار و پدیدار که عشق اوست فقط عشق الهی .

عشق است غم عشق تو ای صاحب دلداری و دلبازی و غمبازی عشاق که بی عشق تو هر کس که در این راه قدم زد سر و پایش بشکست و ز رخ یار ندید هیچ خط و خال و نشانی.

عشق است نگاهت چه به روز یا شب تار سوت و کور.

کورست هر آنکس چو ندید رنگ رخت ای همه تو خالق رنگهای دو عالم که ز تو رنگ به رنگ و خط و خال و نقشه ها بوم به بوم ، سفره به سفره همه جا هدیه شده سوی خلائق بهر افطار.

عشق است غم عشق تو ای عاشق عشاق...


نوشته شده در پنج شنبه 92/5/3ساعت 1:41 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی هر روز و هر شب کار او دیدار حق بود ، زبان و چشم و گوشش طعم حق بود ، ولی روزی بگفت پس «من» چه گشته؟

همان دم چون ز نفس خود بکرد یاد ، ز کوی حق جدا گشت و هر آنچه هدیه بود یکجا بر باد.

به سالها در پی نفسش روان گشت ، ولیکن هرچه گشت کمتر شد آرام.

چو زار و خسته و تنها شد آخر ، بگفت: یا حق مرا دریاب که بس بیراه رفتم ، تو را چون گنج داشتم من ولیکن، نداستم که با تو من منم من.


نوشته شده در پنج شنبه 92/5/3ساعت 1:9 صبح توسط کاظم | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی میشود یک شب سراغم را بگیری

الهی میشود یک شب دلم را بهر خود یکجا بگیری

الهی کی شود این جان من قربانی خواهی

الهی روزگارم هرچه بد باشد ولی خوبم توئی تو

الهی خوب خوبان تا همیشه خود توئی توئی

الهی من بدم اما تو خوبی بی نهایت

الهی حد و مرزی نیست بهر خوبی تو

الهی هر که گفت بیچاره ام حتماً ندیدت

الهی هر که دیدت دیگر از گفتن بیافتد

الهی هر که را دیدی به دام عشقت افتد


نوشته شده در چهارشنبه 92/5/2ساعت 1:26 صبح توسط کاظم | نظرات ()
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز