بسم الله الرحمن الرحیم
الهی سینه ها لبریز ز خون شد ،
یکی از کینه ها و حقد و نفسش،
یکی از درد مردم جنگ مردم اشک مردم رنگ مردم ،
یکی هم از نشاط و جشن شیطان ها و ابلیس ، دلش لبریز خون و درد گشته.
الهی صبرت مرا کشته که اینگونه بدی ها را ببینی و دوباره چشم به راه خوب و بدهائی.
الهی پس خودت حالا بگو : آیا نباید بهر تو جان داد و سر از پا نشناخت ؟
الهی چشم براهم چشم براه...
نوشته شده در دوشنبه 92/6/25ساعت 9:31 عصر توسط کاظم |
نظرات ()